سه
سال از آغاز حبس خانگی موسوی و کروبی و رهنورد گذشت. دراین سه سال قرار
بود خیلی اتفاقات بیافتد. قرار بود راهپیماییهای اعتراضی از امام حسین تا
انقلاب انجام شود. قرار بود اپوزوسیون یکپارچه و متحد با صدای بلند به این
حبس خانگی اعتراض کند. قرار بود قیامتی عظیم به گفته معترضانی که میگفتند:
«موسوی دستگیر بشه ایران قیامت میشه!» راه بیافتد. ولی هیچکدام از این
اتفاقات نیافتاد.
سه سال از حبس خانگی گذشت و اپوزوسیون به جای اعتراض به دستگاه حاکم به
خودش حمله برد و خودش را تکه پاره نمود. همه به هم بد و بیراه گفتند و فحش
دادند و تهمت زدند. خودنویس هم از این تهمتها و فحاشیها بینصیب نبود.
هرزمان که خود نویس قسمتی از واقعیت واقعی را نمایان میکرد هرزمان که
درخودنویس آنچه که مصلحت نبود بخوانیم میخواندیم آماج حمله شدید همانها
که قرار است برای ما از داخل یوتیوب عمو محسن آزادی و دموکراسی«کادو»
بیاورند قرارمیگرفت. دراین میان فقط یک چیز سالم و دست نخورده ماند و آن
خود دستگاه حاکم بود که روز به روز فربه تر میشود و حبس خانگی را هنوز هم
ادامه میدهد.همانهاکه قرار بود زیر الم سبز و سبز اندیشی بمانند و درفیس بوک لایک بزنند و دربالاترین «چرت»! به ناگاه بنفش اندیش شدند و اعتدال و امید را به جامعه نه تزریق بلکه «یک کار دیگر» از «یک جای دیگر!» نمودند. ۱۸ میلیون نفر رفتند و به روحانی رای دادند تا حبس خانگی باز هم طول بکشد و آب از آب تکان نخورد و دستگاه حاکم همین جور بماند و بماند و بماند. سه سال گذشت و باز هم ایران قیامت نشد. راستی چرا قیامت نشد کسی میداند؟
دارا ايراني